جدول جو
جدول جو

معنی ذی حق - جستجوی لغت در جدول جو

ذی حق
صاحب حق، دارای حق، سزاوار
تصویری از ذی حق
تصویر ذی حق
فرهنگ فارسی عمید
ذی حق
(حَق ق)
صاحب حق. سزاوار. محق ، برحق. مقابل مبطل: ذی حق بودن در ادعائی یا نبودن
لغت نامه دهخدا
ذی حق
دارای حق
تصویری از ذی حق
تصویر ذی حق
فرهنگ لغت هوشیار
ذی حق
((حَ قّ))
دارنده حق، برحق، ذوحق
تصویری از ذی حق
تصویر ذی حق
فرهنگ فارسی معین
ذی حق
خداوند، دارا، صاحب، مالک، حقدار، محق
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ / حَق ق)
حق ناشناس:
این چنین سنگدل و بی حق و بی حرمت جفت
شاه مسعود مبیناد و میفتاد از راه.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
تصویری از ذو حق
تصویر ذو حق
سزاوار
فرهنگ لغت هوشیار